چهارشنبه هفته گذشته باید میرفتیم معاونت متوسطه آموزش و پرورش ناحیه برای معارفه و تعیین مدرسه. فقط یک فرم پر کردیم و خانم مسئول یک سری حرفهای معمولی زد. تنها نکته مفید حرفهایش این بود که خاطراتتان را یادداشت کنید تا بعدا از روی آنها مقالات اقدام پژوهی بنویسید. همچنین گفت میتوانید بهجای تدریس در اداره، کار کنید یا مدیر و معاون شوید. بعد هم گفت بروید دفعه بعد بیایید برای تعیین مدرسه!
راستش هم شوکه و هم عصبانی شدم که چرا فقط بهخاطر یک فرم و یک سری حرفهای معمولی ما را این همه راه کشاندند آنجا. امروز هم بهخاطر نداشتن برنامهریزی حدود 2 ساعت برای تعیین کلاس معطل شدیم. بعد هم گفتند چون در متوسطه اول کمبود شدید نیرو داریم تمامی قبولیهای امسال را میفرستیم متوسطه اول.
تعدادی را هم راهی روستا کردند و آنقدر درسهای غیرمرتبط به آنها دادند که بقیه احساس کردند همینکه درس مرتبط با رشتهشان به آنها داده شود و به روستا فرستاده نشوند باید کلاهشان را بالا بیندازند و رقص و پایکوبی کنند! درواقع به مرگ گرفتند که به تب راضی شویم! به من درس علوم در دو مدرسه داخل شهر داده شد و جزو کسانی بودم که باید کلاهم را میانداختم بالا و مشغول رقص و پایکوبی میشدم! در اثنای پایکوبی، سریع رفتم به دو مدرسهام و برنامه هفتگیام را بههمراه مدیر مدرسه تنظیم کردم.
هر وقت از این کارهایشان عصبانی میشوم، مامان میگوید: عیبی ندارد!» و این عیبی ندارد گفتنش مثل یک لیوان آب خنک است که عصبانیتم را سریع فرومینشاند.
یک سری کلاسهای مهارتآموزی اجباری هم برایمان گذاشتهاند تا تمام تلاششان را انجام دهند که ما معلمهای بهتری باشیم. خودشان هم در انتخاب واحد اجباری برایمان درسهایی انتخاب کردهاند و ما فقط مسئول پرداخت 2میلیون و 700هزار تومان پول بیزبان برای این دوره بودهایم.
درسها اینهاست:
- مدیریت کلاس درس و یادگیری
- معلم تحول آفرین
- بررسی کتب 1
- بررسی کتب 2
- آشنایی با فن بیان و سخنوری
- آشنایی با تابآوری اجتماعی
- آشنایی با بیانیه گام دوم
- آشنایی با مفاهیم قرآنی
- آشنایی با نحوه برنامهریزی فرهنگی
- آشنایی با هنرهای تجسمی
- آشنایی با مخاطرات محیطی
کلاسهای چهار درس اول از فردا در دانشگاه فرهنگیان شروع میشود. بقیه درسها هم خودخوان است و باید فیلمهای تدریسشان را دانلود و تماشا کنیم.